زندگی

اجتماعی

زندگی

اجتماعی

حال خوب

اکثریت ما در دنیا در رنج هستیم ,گروهی از ما برای یک لحظه فراموشی دست به دامن خدا,ایمه اطهار ,نماز و مناجات , دعا  ووو.... میشویم,گروهی دیگر دست به
دامن مواد مخدر و مشروب و سکس و ده ها نمونه دیگر که در مرداب رنجی دیگر
اسیرشان میکند,میشوند,وهرکسی به نوعی دنبال حال خوب است ,واین حال
خوب را در بیرون از خودش جستحو میکند ,و اکثریت ما در یک تلاش بیهوده زندگی
را می سوزانیم,چرا به این روز افتاده ایم ؟
آیا بس نیست این همه تلاش ,آیا توقع ما ,یک توقع بیهوده نیست؟آیا حال خوب
را برای خودمان معنا کرده ایم؟آیا فهمیدیم که حال خوب نتیجه و محصول است؟
چگونه ما وقتی عمل مان درست نیست ,اندیشه هایمان درست نیست ,اخلاق
وادب را نمی شناسیم ,عشق را در درونمان بیدار نکردیم ,ومهمتر از همه از انصاف
و عدالت بدوریم,حالمان خوب باشد,حال خوب ,نتیجه و محصول عملکردمان در کنار
هم است ,حال خوب از رعایت انصاف وسهیم شدن خودمان با دیگری و پایبندی به
اخلاقیات وخالی کردن اغراض شخصی ازاراده به کاری که برای هم انجام میدهیم
است,رنج درونی نشانی از نبود حال خوب است ,خود رنج دارد بیان میکندکه دنبال
چه باشیم ,ولی آنچه را که دنبالش بایستی باشیم ,در بیرون از خودمان نمیتوانیم
به آن دست پیدا کنیم,چاره ایی نداریم از بیرون دست بکشیم به درون برگردیم و
این بازگشت به خانه است,وقتی تمرین کردیم که بدون غرض شخصی آنچه
 معنویت است,را به جا بیاوریم ,در راه بیداری عشق که سر آغاز حال خوب است,
قدم گذاشتیم ,حال خوب ما ,بستگی به قدم های ما در راه عشق و عدالت دارد,
عشق ,حاصل و میوه ومحصول است ,اگر راه و قدمی در راه آن برنداریم ,ازاین
احساس ما بهره ایی نخواهیم برد,وآنچه که ما به عنوان صفات خداوند میشناسیم
همگی نتیجه و میوه هستند,که اگر راه های رسیده شدن آن را پیدا کنیم ,به حال
خوب میرسیم,اگر نمی توانیم از اغراض شخصی خالی شویم, تمرین کنیم کار را
برای رضای خداوند انجام دهیم ,از خاطر نبریم تداوم کار درست ,نتیجه ومحصولش
رضایت درونی است,از خاطر نبریم ,بابه بدست آوردن و داشتن ,هر چیزی ما به حال خوب نمی رسیم,درک این مسله ما را از چرخه رنج خارج میکند ,پاینده باشید. 

 

تقدیر و سرنوشت یا انتخاب

در تمام دوران زندگی کلمه تقدیر و سرنوشت را به وفور در مواقع بسیار بکار بردیم
وآنچه را که رخ داد را به گردن تقدیر انداختیم و از آن گذشتیم, یعنی رخداد این
لحظه را برای من و شما نوشته اند و کاری از دست ما بر نمی آید و ما ناگزیریم
برآن گردن نهیم ,در واقع این نگاه ,نگاهی است که انسان شدیدا از زیر بار
پذیریش مسولیت میگریزد,این نگاه تمام مسولیت را به گردن خداوند می اندازد
در صورتی که خداوند مهربان یک آزادی بی قید و بند در انتخاب کردن به انسان
هدیه داده , حق انتخاب, آزاد در انتخاب برای هر کاری که می خواهد بکند,
خداوند  زمین فراوان برای کاشتن در اختیار ما گذاشته که هر چه می خواهیم
در آن کشت کنیم و هیچ دخالتی در انتخاب ما ندارد, و لی مسله و مورد مهم
قضیه در این نکته نهفته که, آنچه که ما میکاریم ,محصولش همان چیزی است
که کاشته ایم,این قانون هستی است ,اگر دانه گندم بکاریم ,گندم برداشت
میکنیم, وتا به حال ندیدیم که گندم بکاریم و برنج برداشت کنیم,در زمین معنویت
هم داستان به همین وضع است , یقیننا اگر خیر و خدمت بکاریم آنچه محصول
می دهد خیر و خدمت است ,و اینجاست که انسان با حق انتخابی که دارد
می فهمد گه آنچه امروز  برداشت میکند ,همان چیزی است که کاشته است
و انسانی که به این آگاهی رسیده سعی می کند انتخابهای خوب کند چون
می داند هر انتخاب مثل دانه ایی است که در زمین میکارد ,وهر دانه ایی برای
محصول دادن احتیاج به وقت و زمان دارد یعنی ما می توانیم آینده خودمان را ببنیم
این واقعیت را بایستی ببینیم , در این نقطه است که آگاهی از این قانون هستی
باعث میشود که مسولیت عمل کردمان از گردن تقدیر و سرنوشت برداشته
میشود وبه گردن ما می افتد,وما میتوانیم از این به بعد انتخاب های درستی
داشته باشیم و دراین راه تمرین کنیم , پاینده باشید.