یقینابا کار قاضی و قضاوت آشنا هستیم, ازداوری و شاکی و متشاکی اطلاع
داریم, حکم قاضی را به خاطر بیطرفی او قبول داریم,وقتی قاضی در میانه نشست
و شاکی و متشاکی در دو سوی او ایستادند ,یعنی قاضی میداند که در این دو
یک حقی جاری است ,اگر بدون قضاوت و پیش داوری نباشد نمی تواند حق را
تشخیص دهد و حق در اسارت را آزاد کند , پس کار قاضی تشخیص حق ازناحقی
است با تشخیص راه کارهای امر قضاوت که بیطرفی وپیشداوری نکردن یکی از
ارکانهای امر داوری و قضاوت است,این مثال را زدم برای سهولت بیشتر , اگر ما
این مثال را به خودمان برگردانیم ,میبینیم که در عرض روز ما درست مثل آن قاضی
در هر لحظه بین حق و ناحقی در حال انتخاب و قضاوت هستیم ,حق خودش را از
طریق واقعیت های بیرونی عیان میکند ومنتظر آزادی خودش و جاری شدن ازطریق
ماست ,و اگر ما تشخیص داوری را نداشته باشیم امکان زیر پا گذاشتن حق از ما
زیاد است ,آزاد شدن و جاری شدن حق یعنی ,, جاری و ساری شدن شادی ,,
حق در خودش شادی دارد و با آزاد شدن خودش شادی را نشر میدهد ,شادی
از طریق داوری درست پخش میشود و ما در زمره کسانی خواهیم شد که شکرو
شادی پخش میکنیم, نگاه خوب و یا نگاه بد به هر واقعیت ما را از چهارچوب حق
دور میکند ,ما در عرض روز اگر توجه کنیم به آنچه میکنیم شاید پی ببریم که فقط
خود ما چقدر مانع شادی هستیم ,ودر نتیجه چقدر در راه آزادنشدن شادی تلاش
میکنیم که در نهایت مانع شادی خودمان شده ایم ,اینها نکات بسیار مهمی
هستند که بایستی به آنها توجه داشت ,مثلا و به طور مثال , در خانه هستید و
ناگهان مهمانی سرزده می آید ,ما میتوانیم به این لحظه دو نگاه داشته باشیم,
یکی با نگاه پیشداوری و چراهای زیادی را مطرح کردن ونگاه دیگر اینکه دراین لحظه
با توجه ,حق را از وجود مهمان که واقعیتی است آزاد کردن,که حق را ارج نهادن
است ,وشادی از این طریق جاری شدن ,واین یکی از راه های عشق است ,
پاینده باشید.